هم آیه و هم کتاب می گفت حسین سلام عاشورا هم که تمام شد تنهـایـی یعنی یه وقتهایی هست میبینی فقط خودتی و خودت به سلامتی همه اونهایی که خودشون هستن با خودشون....!!ء سلامتیه همه ی اونایی که ء اس ام اس عاشقانه تنهایی اذر 91 تنهایی همین است ، تکرار نامنظم من بی تو داستان کوتاه نصایح پدرانه روزی پدری هنگام مرگ فرزندش را فراخواند و گفت فرزندم تو را چهار وصیت دارم و امیدوارم که در زندگی به این چهار توجه کنی. اول اینکه اگر خواستی ملکی بفروشی ابتدا دستی به سرو وریش بکش و بعد بفروش دوم اینکه اگر خواستی با فاحشه ای همبستر شوی سعی کن صبح زود به نزدش بروی سوم اینکه اگر خواستی قمار بازی کنی سعی کن با بزرگترین قمار باز شهر بازی کنی چهارم اینکه اگر خواستی سیگار یا افیونی شروع کنی با آدم بزرگسالی شروع کن منتظری اون اول بیاد سمتت چقدر سخته به فکر یکی باشی و در اون لحظه اون فرد به فکر یکی دیگه باشه چقد سخته شبو تا صبح نخوابی و اون سرشو راحت روی بالش بذاره چقد سخته که بالش از گریه هات خیس شه و اون در حال پیامک با یکی دیگه باشه چقد سخته .....! چقدر سخته به فکر یکی باشی و در اون لحظه اون فرد به فکر یکی دیگه باشه چقد سخته شبو تا صبح نخوابی و اون سرشو راحت روی بالش بذاره چقد سخته که بالش از گریه هات خیس شه و اون در حال پیامک با یکی دیگه باشه چقد سخته .....!
هم لیلی و هم رباب می گفت حسین
اعضاء و جوارح قتیل ره عشق
در خون خودش خضاب می گفت:حسین
شهادت سرور و سالارشهیدان امام حسین (ع) و یاران باوفایش را به همه ی شما دوستای عزیزم تسلیت میگم . امیدوارم تو این ماه قشنگ هر کس حاجتمنده دست خالی برنگرده
رفت تا سال دیگه
آیا زنده ایم كه عاشورای دیگر را برای حسین عزاداری كنیم
رفیق داری همـــدرد نداری
خانواده داری حمـــایت نداری
عشق داری تکیــــه گاه نداری
مثل همیــــشه همه چــــــی داری و
هیچــی نداری
انقدر خستن که نه می تونن خیانت کنن
و نه حوصله دارن دوباره کسی رو دوست داشته باشن... !!!
بی آنکه بدانی برای تو نفس می کشم
* * * * * * * * * * * * * * * * *
کجایی ؟؟؟
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﭘﺲ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﺮ ﺍﻭﻣﺪ !
* * * * * * * * * * * * * * * * *
تنهایی نامِ دیگر پاییز است ?
هرچه عمیق تر ، برگ ریزان خاطره هایت بیشتر ?
مدتی پس از مرگ پدر او تصمیم گرفت خانه پدری که تنها ارث پدرش بود را بفروشد پس به نصیحت پدرش عمل کرد و آن ملک را با زحمت فراوان سروسامان داد پس از اتمام کار دید خانه بسیار زیبا شده و حیف است که بفروشد پس منصرف شد
مدتی بعد خواست با فاحشه معروف شهر همبستر شود .طبق نصیحت پدر صبح زود به در خانه اش رفت.اما چون صبح زود بود و فاحشه فرصت نکرده بود آرایش کند دید که او بسیار زشت است و منصرف شد
مدتی بعد نیز خواست قمار بازی کند.پس از پرسوجوی فراوان بزرگترین قمار باز شهر را پیدا کرد.دید او در خرابه ای زندگی میکند و حتی تن پوش مناسبی هم ندارد.وقتی علتش را پرسید قمارباز بزرگ گفت همه داراییم را در قمار باخته ام در نتیجه از این کار هم منصرف شده و به عمق نصایح پدرش پی برد . اما زمانی که دوستانش سیگار برگی به او تعارف کردند که با آنها هم دود شود بیاد وصیت پدر افتاد و نپذیرفت تا با مرد پنجاه ساله ای که پدر یکی از دوستانش بود شروع کند ولی وقتی او را نزدیک به موت یافت که بر اثر این دود کردنها و مواد مخدر بود خدا را شکر کرد که او آلوده نشده وبه پدر رحمت فرستادتئو رو خدا برگرد....
اونم نمیاد
توام نمیری
یه رابطه توو اوجش تموم میشه !!
فــرامــوش ڪــردنـتـــ بــرایـم مـثـل آبـــ خــوردن استــ ...
از همــان آبـهـایـے ڪــه مـیـپـرد تــوی گــلـو
خــفــه ات میــکنـد ...
از همان هایے ڪــه بــایــد ساعـت هـا سـرفـه ڪـنـے ...
از همــان هـایـے ڪــه بـی اختیــار اشـڪــهایـت را جـاری میـڪــند ...
حالت بدون مـن چطور است..؟!!
آرامتـری..؟شادتـری..؟دغدغه هایت کمتر شده..؟!.....
من حالم خوب است اما تو باور نکن...
من دل نگرانم و بـی تاب ...
و فقط یک سوال از درونم مرا به دار میکشد و
آن این است....چرا اینقدر راحت گذاشتی بِروم...؟
مـیـری یـه گـوشـه مـیـ شـیـنـی وگـریـه مـیکــنـی؟
هـی بـا نگـاتــ بـازی مـیــ کـنـی کـه یـادش بـره مـیـ خـواسـتـه گـریـه
کـنـه؟
یـه لـیـوان آبــــ مـیـخـوری کـه بـغـضـتـو بـفـرسـتـی پـایـیـن؟
یـادتــــ مـیـادکـه خـــدایـی وهـمـیـشـه بـایـد تـنـهـا بـاشـی؟
خـــدایـا نـمـیـدونـی مـن ایـن روزا چـقـدر خـــدا بـودم
فــرامــوش ڪــردنـتـــ بــرایـم مـثـل آبـــ خــوردن استــ ...
از همــان آبـهـایـے ڪــه مـیـپـرد تــوی گــلـو
خــفــه ات میــکنـد ...
از همان هایے ڪــه بــایــد ساعـت هـا سـرفـه ڪـنـے ...
از همــان هـایـے ڪــه بـی اختیــار اشـڪــهایـت را جـاری میـڪــند ...
حالت بدون مـن چطور است..؟!!
آرامتـری..؟شادتـری..؟دغدغه هایت کمتر شده..؟!.....
من حالم خوب است اما تو باور نکن...
من دل نگرانم و بـی تاب ...
و فقط یک سوال از درونم مرا به دار میکشد و
آن این است....چرا اینقدر راحت گذاشتی بِروم...؟
مـیـری یـه گـوشـه مـیـ شـیـنـی وگـریـه مـیکــنـی؟
هـی بـا نگـاتــ بـازی مـیــ کـنـی کـه یـادش بـره مـیـ خـواسـتـه گـریـه
کـنـه؟
یـه لـیـوان آبــــ مـیـخـوری کـه بـغـضـتـو بـفـرسـتـی پـایـیـن؟
یـادتــــ مـیـادکـه خـــدایـی وهـمـیـشـه بـایـد تـنـهـا بـاشـی؟
خـــدایـا نـمـیـدونـی مـن ایـن روزا چـقـدر خـــدا بـودم
طراحي پشتيباني كامل وارزان چت روم ارزان
طراحي پشتيباني كامل وارزان چت روم
فروش يا شراكت در مديريت چت روم
10283 بازدید
10 بازدید امروز
2 بازدید دیروز
14 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian