×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

رفقاي پابرهنه

محرم

 

به ياد ندارم نابينائي به من تنه زده باشد ،

اما هروقت تنم به جماعت بينا خورد  گفتند :

مگــر  كوري؟

روزگارت بي نياز باد از اين جماعت بينا !!!

سیب هنوز هم شیرین است...

هنوزم هم آدم ،بهشت را به لبخند حوا میفروشد...

شیطان بهانه بود!

هترین بازیگر

همیشه سخت ترین نمایش به بهترین بازیگر تعلق دارد،

 شاکی سختی های دنیا نباش

شاید تو؛ بهترین بازیگر خدا باشی

دلتنگ کودکی ام!

یادش بخیر . . .

قهر میکردیم تا قیامت و لحظه ای بعد قیامت میشد . .

کوه از بالا نشینی رتبه ای پیدا نکرد

جاده از افتادگی از کوه بالا میرود!

گاه پرندگان آنقدر سرگرم دانه چیدن می شوند
که پرواز را فراموش و آسمان را از یاد می برند
گاهی پرتاب سنگی کوچک یاد آور پرواز و آسمان است . . .

هنگام پریدن آسمان را به یاد بیاور 

برای متنفر بودن از کسانیکه از من متنفرن وقتی ندارم.

 زیرا من گرفتار دوست داشتن کسانی هستم که مرا دوست دارن

گنجشک میخندید به اینکه   چرا من هرروز بی هیچ پولی برایش دانه میپاشم ،

 من می گریستم   به اینکه حتی گنجشک هم

 محبت مرا از سادگی ام میپندارد.

 

هر وقت در فریب دادن کسی موفق شدی

به این فکر نباش که اون چقدر احمق بوده

به این فکر کن که اون چقدر به تواعتماد  داشته

هرگز داشته هایت را به نداشته هایت نفروش

شاید وقتی به نداشته هایت رسیدی

حسرت داشته هایی را بکشی که ارزان فروختی

 

در زمستانی سرد کلاغی غذا نداشت تا جوجه هاشو سیر کنه ، گوشت بدنشو میکند و میداد جوجه هاش میخوردند  ،

زمستان تمام شد و کلاغ مرد .  اما بچه هاش نجات پیدا کردند و گفتند:اخی خوب شد که مرد  !!!

راحت شدیم از غذای تکراری...

اینه واقعیت تلخ روزگار

زلال که باشی سنگهای کف رودخانه ات را می بینند،

 برمی دارند و نشانه می روند درست  به سوی خودت!

این است رسم وفای دنیای ما...

 

شیرین بهانه بود! فرهاد تیشه میزد تا نشنود

صدای مردمانی را که در گوشش میخواندند:

دوستت ندارد

درست متر  كن !

آدمها   همقد  خودشان اند، نه  همقد  تصورات تو

?

آیینه باش تا برایت بگویم

 که من کیستم ؟

بانظراتون خوشحالم كنين دوستاي خوبم ممنون

جمعه 2 آذر 1391 - 9:03:23 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم